بسم الله الرحمن الرحیم
مثل یک مرد پَر کشیدی تا...
آسمان را به بَر کشیدی تا...
تا که باران به شهر برگردد
باز هم چشم تر کشیدی تا...
روزها رنگ شب به خود دارند
روز را تا سحر کشیدی تا...
سینهات داغدار فردا بود
«آه» را بیشتر کشیدی تا...
در همان کوچههای بیغیرت
سینهات را سپر کشیدی تا...
حرف امروز نیست جان دادن
روی دیوار در کشیدی تا...
ارث مادر رسیده است به تو
مثل یک مرد پَر کشیدی تا...
بسته پیشنهادی شهید مظلوم امر به معروف و نهی از منکر برای دوستان جنبش دانشجویی حیا که می توانند از آن استفاده کنند.
پوستر
hayauni.ir/atts/idata/posts/1234/d/12/139301061721.zip
جوانی که طعم گس آهن آب دیده قمه را تا شاهرگ گردن و تارهای صوتی اش احساس کرده بود.
همان جوانی که میگفت من اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم!
علی خلیلی طلبه جوانی که برای دفاع از چند زن به کمکشان رفته بود و مضروب شده بود. همانی که 19بیمارستان او را برای درمان قبول نکردند و بعد از سکته مغزی و در کما رفتن خداوند به او جانی دوباره داد تا 2 سال دیگر چشم در چشم مردم شهر راه برود تا شاید کسی خجالت بکشد! اما....
منتظر شما هستیم
ستاد مردمی بزرگداشت شهید علی خلیلی
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: عکس و پوستر، شعر ، داستان و مقاله، برای دل خودم، ویژه شهید علی خلیلی، ،
:: برچسبها: شهید علی خلیلی, علی خلیلی, شهید امر به معروف, امر به معروف و نهی از منکر, گلدون, گلدان, علی جعفرخرمی, علی جعفری خرمی,